توضیحات
معرفی کتابی که آرزو میکنید والدینتان خوانده بودند
همه ما دوست داریم رابطه ای خوب با فرزندمان داشته باشیم اما همیشه موانعی برای این کار وجود دارد. حال این موانع ممکن است به تجربه تلخ ما از دوران کودکی مربوط باشد. تجربیاتی که در صورت تکرار آن ها فرزندانمان را نیز از داشتن احساس امنیت محرم میکند. این کتاب درباره این است که چگونه ارتباطی خوب با فرزندمان ایجاد کنیم. هدف نوسینده در کتابی که آروز می کنید والدینتان خوانده بودند این است که احساسات خودتان را با کودک هماهنگ کرده و رفتاری که والدینتان با شما داشته اند را برای کودک تکرار نکنید.
این کتاب درباره این نیست که چگونه فرزندانمون را کنترل کنیم.
در کتاب “کتابی که آرزو میکنید والدینتان خوانده بودند” چه میخوانیم؟
چگونه رابطه ای واقعی با فرزندمان ایجاد کنیم؟
اثر نگرش مادران در دوران بارداری بر رابطه با فرزندان
چگونه با نوزاد، کودک، نوجوان، یا بزرگسال ارتباطی رضایت بخش برقرار کنیم که منبع الهام آن ها باشد.
نویسندگان مشهور دنیا درباره این کتاب چه میگویند؟
– کتابی بینهایت صمیمی، خردمندانه، امیدبخش ودلگرم کننده
(آلن دو باتن)
– کتابی صادقانه، صمیمی و به دور از قضاوت است. خواندن این کتاب برای همهی والدین ضروری است، چه آنهایی که فرزندی دارند یا به زودی صاحب فرزند میشوند و چه آنهایی که هنوز فرزندی ندارند. هیچ وقت برای بهبود رابطه با فرزندتان خیلی زود یا خیلی دیر نیست.
(بوکلیست)
چرا باید این کتاب را چندین بار بخونید ؟
- این کتاب شما را به گذشته میبرد، رفتاری که والدینتان با شما داشته را نشان داده و به شما یاد میدهد که چطور نکات منفی را به فرزندتان یاد ندهید.
- در طی خواندن این کتاب، بارها با مثال ها هم ذات پنداری میکنید، به گونه ای که احساس میکنید این کتاب برای خود شما نوشته شده است.
- در این کتاب با جدیدترین روش های فرزند پروری آشنا میشوید.
- این کتاب در سایت های آمازون، گود ریدز و گاردین با بازخورد بسیار عالی از طرف مخاطبان روبرو بوده است.
برشی زیبا از کتابی که آرزو میکردید والدینتان خوانده بودند
بیتوجهی یا انکار احساسات کودکان برای بهداشت روانیِ آیندهشان قطعاً مضر است. میدانم که شما، به عنوان پدر یا مادر، حتی ممکن است ندانید که این کار را میکنید یا شاید این کار را انجام دهید، چون فکر میکنید به نفعشان است. هنگامی که افراد دیگر، به خصوص فرزندانمان ناراحتاند، انکار کردن احساساتشان گاهی راه حل پیشفرض ماست.
ممکن است درستترین کار به نظر برسد. ممکن است تلاش برای تحقیر کردن، قضاوت کردن، منحرف کردن یا سرزنش کردن احساساتشان کار درستی به نظر برسد. ما نمیخواهیم کسی که دوستش داریم ناراحت باشد و نیز نمیخواهیم با آغوش باز پذیرای ناراحتی یا خشمشان باشیم، ناراحتی و خشمی که ممکن است برای ما خطرناک و نگران کننده باشد؛ انگار که ما به نوعی این احساسات را تقویت میکنیم، اما وقتی احساسات را نمیپذیریم، آنها ناپدید نمیشوند. فقط در جایی پنهان میشوند؛ جایی که در آن بدتر میشوند و بعداً در زندگی مشکل ایجاد میکنند. به این فکر کنید: وقتی صدایتان شنیده نمیشود، چه زمانی باید با بلندترین صدا فریاد بزنید؟ احساسات باید شنیده شوند.
من نمیخواهم شما به خاطر نحوهی واکنش نشان دادنتان به احساسات فرزندتان در گذشته احساس بدی داشته باشید، اما میخواهم تأکید کنم درککردن و جدی گرفتن و تأیید احساسات فرزندتان چقدر مهم است. شایعترین علت افسردگیِ بزرگسالان اتفاقی که در حال حاضر برایشان میافتد نیست، بلکه این است که در کودکی در رابطهشان با پدر و مادر یاد نگرفتهاند چطور آرام شوند.
اگر به فردی به جای اینکه درک شود و آرام شود گفته شده باشد که احساسش را رها کند یا اینکه از شدت گریه به خواب رفته باشد یا او را با خشمش تنها گذاشته باشند، ظرفیتش برای تحمل احساسات ناخوشایند یا دردناک کمتر و کمتر میشود، در حالی که ناسازگاریهای عاطفی بیشتر و بیشتر میشوند و تواناییشان برای تحمل آن احساسات افول میکند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.