مدت زمان تخمینی مطالعه: 8 دقیقه
در هفته اول شانزده ماهگی اگر فرزندتان یک جا بند نمیشود نیز برایش کتاب بخوانید. در این میخواهیم از اهمیت کتاب و کتابخوانی بگوییم. چیزی که متاسفانه در فرهنگ ما چندان جایی ندارد. با وجود اینکه به رشد زبانی و توسعه واژگان کودک کمک بسیار زیادی میکند. با اشتیاق زیاد و از ته دل یک کتاب را بارها بخوانید. فرزند شما از تکرار کردن یاد میگیرد. به نظر شما دیگر چه چیزهایی در هفته اول شانزده ماهگی مهم است؟ احتمالا درست حدس زده باشید. اضطراب جدایی کودک که تا 18 ماهگی نیز ادامه خواهد داشت. در ادامه از اهمیت خداحافظی و توجه شما نسبت به کودک میگوییم. به شما خواهیم گفت که چرا باید سعی کنید بیشتر رفتارهای مثبتش را ببینید. اگر دوست دارید با اتفاقات این هفته بیشتر آشنا شوید، ادامه مطلب را بخوانید.
دوستی کودک با کتاب
فرزند 16 ماهه شما عاشق کتاب است. مثلا میبینید که آن ها را از قفسه بیرون میکشد، پاره میکند، آن ها را مرتب کرده و حتی به کتابها نگاه میکند. اصلا اینها را هم که در نظر نگیرید، میبینید که وقتی برایش کتاب میخوانید، با آرامش و خوشحالی کنار شما نشسته و به تصاویر نگاه میکند. جالب است بدانید که از 15 ماهگی کودکان به کتابهای تصویر دار علاقه مند میشوند و با یا بدون شما به آن نگاه میکنند.
اما ممکن است فرزند شما از آن دسته کودکانی باشد که نمیتوانند یک جا بنشیند. در این صورت نیز ناامید نشده و به خواندن کتاب ادامه دهید. کتابهایی که خریدهاید را به فرزندتان معرفی کرده و در نهایت میبینید که او عاشق نگاه کردن و گوش دادن به کتابها میشود. به قول معروف میتوان گفت دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد. البته اگر شما در کارتان پشتکار داشته باشید.
مزایای کتاب خواندن برای کودک
چرا اصرار داریم برای فرزندتان کتاب بخوانید؟ چون در طولانی مدت همین کتاب خواندن به یکی از لذت بخشترین فعالیتهای دو نفره شما تبدیل میشود. اجازه دهید کمی بیشتر از مزایای کتاب خوانی بگوییم. خواندن کتاب با صدای بلند دامنه واژگان کودک 16 ماههتان را افزایش داده و او یاد میگیرد که داستان بگوید و همچنین شنونده خوبی شود. باعث میشود بفهمد در دنیا چه میگذرد و واقعا عاشق یادگیری شود.
چه نوع کتابهایی برای کودک 16 ماهه بخوانم؟
کتابهایی با تصاویر برجسته در 16 ماهگی بهترین گزینه است؛ چون هم تصاویر زندهای دارد و هم کودک میتواند با دست کوچکش آن را ورق بزند. کتابهایی را خریداری کنید که تصاویر بزرگ با رنگهای روشن داشته باشد. وقتی در حال خواندن کتاب هستید، از فرزندتان سوال بپرسید. مثلا بگویید: میتونی هاپو رو پیدا کنی؟ هاپو چی میگه؟ بع بعی کجاست؟
اگر دیدید فرزندتان نسبت به یک کتاب علاقه اش را از دست داده، یکی دیگر از کتابهایی که خریدهاید و ریتم دار است را برداشته و برایش بخوانید. به او کمک کنید تا صفحات کتاب را خودش ورق بزند. حتما لازم نیست بر روی پاهایتان بشیند تا از داستان کتاب لذت ببرد! میتوانید حتی زمانی که مشغول بازی کردن است نیز برایش کتاب بخوانید.
اگر نمیخواهد همین الان به کتاب خواندن شما گوش کند، در فرصتی دیگر این کار را انجام دهید. معمولا قبل از خواب در رختخواب زمانی که آماده در آغوش گرفتن است، ایده آل خواهد بود. اما کودکان دوست دارند برای آن ها یک کتاب را چند بار بخوانید و از تکرار آن خسته نمیشوند. تکرار این کار باعث میشود که فرزندتان کلمات را به خوبی یاد بگیرد و با داستان بیشتر آشنا شود. وقتی شما برایش کتاب را بارها تکرار میکنید، از اینکه میتواند داستان را حدس بزند، لذت میبرد. پیش خودش میگوید: آهان! میدونستم این اتفاق میافته! با گفتن این حرف آرامش عجیبی پیدا میکند.
خداحافظی کردن سخت تر از همیشه…
همچنان که اضطراب جدایی کودک پابرجاست و او هنوز تابِ دوری شما را ندارد، خداحافظی کردن با او از همیشه سختتر است. اما چگونه میتوانید خداحافظی با کودک را آسان تر کنید؟
مخفیانه خداحافظی کردن شاید از عذاب آور کردن این کار کمی بکاهد اما آیا بهترین راه حل است؟ بدون شک خیر، چون اضطراب جدایی او را بدتر میکند. اگر فرزند شما فکر کند شما ممکن است بدون خداحافظی ناپدید شوید، به شما اجازه نمیدهد از جلوی چشمانش دور شوید. بنابراین هر زمان که خواستید او را ترک کنید، همیشه با او خداحافظی کنید. به خداحافظی به عنوان یک عمل منطقی و نه احساسی نگاه کنید. حتی اگر فرزندتان گریه میکند، خداحافظی را سریع انجام دهید و دور شوید. فرزند شما احتمالا با اضطراب جدایی زودتر از شما کنار میآید.
قرار دادشتن در مرکز توجه
طوفان بهترین کلمهای است که میتواند یک کودک 16 ماهه را توصیف کند. زندگی با یک کودک 16 ماهه هیچ وقت کسل کننده نیست. چون مدام باید به این فکر باشی که باز چه دسته گلی به آب داده که اتفاقا فوق العاده است. در این سن توجه کودک بین دو چیز مهم در زندگی اش تقسیم میشود: شما و اسباب بازیهایش. اگر در حین بازی کردن او را برای انجام کاری ترک کردید، بعد از چند دقیقه بدو بدو پیش شما میآید که به من توجه کن. در واقع میخواهد بگوید نگاه کن من دارم چکار میکنم! به نوعی میتوان گفت که میخواهد تعادلی بین استقلال خودش و دریافت توجه شما برقرار نماید.
رابطه بین رفتارهای عجیب کودک و توجه طلبی
تا امروز یعنی هفته اول شانزده ماهگی کودک شما بیشتر به کشف محیط اطرافش و اشیا میپرداخت. اما حالا ارتباط با انسان ها نیز برایش اهمیت دارد و میخواهد تاثیر رفتارهایش را در شما ببیند. ارتباط شما با کودک برای اعتماد بنفسش نیز بسیار حیاتی است. در حین این ماجراجویی جدید کودک در روابط اجتماعی، او دست به هر کاری میزند تا توجه شما را جلب کند. مثلا جیغ میزند، حرکات شما را تقلید میکند، سیخونک میگیرد، سقلمه میزند، شما را هل میدهد، مدام نق میزند و گریه میکند. همه رفتارهای بالا را انجام میدهد تا ببیند که شما چه واکنشی نسبت به آن دارید و برای اینکه توجه شما را بدست آورد، باید چه کاری انجام دهد.
به محضی که فهمید یکی از رفتارهایش مثل رقصیدن یا چهار دست و پا رفتن توجه مثبتی دریافت کرده، آن را دوباره انجام میدهد. او این کار را به این دلیل انجام نمیدهد که نشان دهد میتواند. بلکه دلیل محکم دیگری به نام دریافت توجه از شما دارد. بعد از هر رقص بامزهای که انجام میدهد، به رفتار اطرافیانش نگاه میکند تا ببیند خوششان آمده یا نه؟ اگر دید دیگران به او توجه میکنند، شما را به یک اجرای اضافه مهمان میکند.
فرزندتان به سرعت متوجه میشود هر رفتار با نتایج متفاوتی از سوی آدم های اطرافش مواجه میشود. مثلا میفهمد برای اینکه سریعتر به خواستهاش برسد باید به جای نق زدن بخندد و اینکه با نق زدن همیشه میتواند توجه پدربزرگ مادربزرگش را جلب کند. این رفتارهای مختلف همه بخشی از آزمایش کودک برای اجتماعی شدن است. اگر شما در ایجاد محدودیت ثبات داشته باشید، او به زودی یاد میگیرد کدام رفتارها مورد پذیرش شما بوده و کدام رفتارها را نباید انجام دهد.
چگونه با کودک توجه طلبم رفتار کنم؟
در همین فضا رفتارهایی که کودک برای جلب توجه انجام میدهد، بیشتر از خودش برای شما ناامید کننده و آزاردهنده میشود. شاید گوش دادن به کودک و نشان دادن توجه زیاد به باعث شود کمی کمتر جیغ بزند و یا گریه کند، اما همین که از حد تحمل شما عبور کرد بهتر است از اتاق خارج شوید. فرزندتان را در گهواره یا تختش قرار دهید، چند نفس عمیق بکشید و به یاد آورید که او دوران خاصی را میگذراند. به محض اینکه آرام شدید، دوباره به اتاق برگردید.
اگر کودک 16 ماههتان با شما و همسرتان به گونهای متفاوت رفتار میکند، تعجب نکنید. او با هر کدام از والدینش که وقت بیشتری را میگذراند احساس راحتی بیشتری داشته و خواستههایش را از او دارد. بیشتر هم به او سخت میگیرد. اگر بیشتر وقتش را با شماست، با همسرتان مانند یک فرد خاص رفتار میکند. برعکس این موضوع نیز صادق است.
در شرایطی که ممکن است رفتار کودک باعث شود شما نسبت به همسرتان حسودی کنید، بهتر است بدانید این جزو رفتار طبیعی نوزاد بوده و او میخواهد رابطهاش با هر کدام از شما را امتحان کند. تغییرات رفتار کودک و وفاداری او نسبت به هر یک از والدین در چند ماه آینده بارها اتفاق می افتد. دلیلش آن است که او هر روز مستقل تر از قبل میشود. در این زمان اتحاد شما به عنوان پدر و مادر مهم است. بهتر است هر چه زودتر بر روی نظم شخصی کودک و روتینها با همسرتان به توافق برسید.
بازی گروهی
فرض کنید فرزندتان در گروهی از بچه ها قرار دارند که برخی از آن ها کمی از او بزرگتر هستند. بچههای بزرگتر توانایی بالایی برای جلب توجه و مشغول کردن ذهن فرزندتان دارند. فرزندتان دوست دارد شاهد کسانی باشد که در نقش رهبر بازی هستند. بودن با بچههای بزرگتر به فرزندتان کمک میکند که همکاری کردن را یاد بگیرد. اما اگر تحمل این را ندارد که از شما دور باشد و نسبت به این کار بی میل است، گروه دو یا سه نفرهای از هم سن و سالانش بهترین گزینه است. به محض اینکه عادت کرد در کنار کودکان دیگر بازی کند، دوری از شما برایش آسانتر میشود.
کابوس
در هفته اول شانزده ماهگی و یا قبل از آن کودک به بازیهای تخیلی روی میآورد. یکی از میوههای این بازیها کابوسهای شبانه است. دلیلش آن است که فرزندتان در 16 ماهگی به میزانی از درک رسیده که بتواند از واقعیت ها برای خودش فانتزی بسازد. فانتزی که فقط خودش میفهمد و قادر نیست آن را برایتان توضیح دهد.
حداقل تا چند سال دیگر کودکتان قادر به تمییز واقعیت از تخیل نیست. بنابراین به دلیل آنکه او قادر نیست رویاهایش را با کلمات توضیح دهد، شما باید انتظار رفتارهای غیر منطقی از جانب فرزندتان را داشته باشید.
کودکانی که در محیط خانه دچار تنش و اضطراب میشوند(به دلیل جر و بحث والدین یا هر چیز دیگر) بیشتر دچار کابوسهای شبانه میشوند. البته ممکن است این کابوسها برای هر کودکی اتفاق بیفتد و محدود به دلیل خاصی نباشد.
اگر کودکتان در طول شب بیدار میشود و گریه میکند، با صدایی آرام بخش با او صحبت کرده و کمرش را ماساژ دهید تا دوباره آرام شود. در این سن تنها کاری که میتوانید انجام دهید، آرام کردن کودکتان و ایجاد روتینهایی است که وجود هیولا را از اتاقش محو میکند. آکادمی پزشکان آمریکا توصیه میکنند برایش کتابهایی درباره خواب و رویا بخوانید تا متوجه شود که چیزی برای ترسیدن وجود ندارد.